نویسنده: علی مصدق
فعالیت فرهنگی و سیاسی در دانشگاه ها کورسوی امید را در دل ها زنده نگه داشته است. در شرایطی که رسالتی سنگین بر دوش دانشگاه قرار داده شده است، انفعال و رکود در دانشگاه نهادینه شده است. جریان علمی دانشگاه نقش موتور محرک را باید در مسیر جامعه ایفا کند.اما این رسالت همچون لباسی بی قواره است که برای جسم نحیف دانشگاه دوخته نشده است. اگرچه امکان تحقق چنین دانشگاهی وجود دارد اما امروز فاصله ی بسیاری با ایده آل داریم.
اما تحقق این مدل ایده آل از دو سو باید پیگیری شود. اولا دانشجویان به عنوان جامعه ی این قلمرو وظیفه و نقش اصلی را دارند. جامعه ای که آرمانخواهی را باید سر دست بگیرد و روند اصلاح را شروع کند. چه در حوزه ی مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه ی ایران و چه در حوزه ی مسائل علمی و اساسی کشور. پیگیری مسائل سیاسی و اجتماعی در عمق و گستره ی محدودی توسط تشکل های دانشجویی صورت می گیرد اما خبری از حوزه ی علم نیست. جز معدود برنامه های علمی و پیگیری مسائل اساسی که یکی دو سالی است در فضای دانشگاه کلید خورده است.
این انفعال و رکود در فضای علمی دانشگاه محصول بی تدبیری چند نسل دانشگاه است. دانشگاهی که متاسفانه بد متولد شد. والدین او هم برای تربیتش در این چند دهه کار خاصی انجام نداده اند. دانشگاهی با ساختاری غیربومی که اصلاحات اساسی در آن صورت نگرفته است. سوالات و بحث ها در خصوص رکود فضای علمی دانشگاه بسیار است و مجال اندک. برای برون رفت از این فضا باید نگاه آرمانخواهانه و متعهدانه را در دانشگاه ایجاد کرد. آرمانخواهی و تعهد رمز نجات فضای دانشگاه از رکود و حرکت در مسیر درست است. انتظاری از مسئولین نمی رود . این ساختار معیوب باید به دست دانشجویان که عناصر زنده و محرک جامعه هستند اصلاح شود.
فضای فرهنگی و سیاسی وجه دیگر رکود امروز دانشگاه است. خواسته یا ناخواسته بجز معدود اعضای فعال تشکل های دانشجویی بدنه ی دانشگاه فعالیت سیاسی و اجتماعی انجام نمی دهد. فضای سیاسی و فرهنگی جامعه ی ایران و رفتار مسئولین دانشگاه ریشه ی این عدم تحرک است.
نقد و نقادی در ادبیات جامعه ی ایرانی جایی ندارد. امروز مسئولیت اجتماعی در هیچ کجای ساختار آموزشی و تربیتی ترویج نمی شود. و این عدم برنامه ریزی فضای جامعه را به اینجا کشانده است. عدم توجه جدی به مسائل اصلی کشور در دانشگاه ادامه ی مسیر بی تفاوتی اجتماعی و سیاست زدگی مفط جامعه است. هر فردی که از نظام آموزش و پرورش بیرون می آید این خصلت ها را داراست و بعد از خروج از دانشگاه هم اتفاقی برایش نمی افتد. مگر معدود پرچمداران آرمانخواهی و مسئولیت اجتماعی که در این فضای بی تفاوتی مشغول فعالیتند.
اما افسوس و صد افسوس. همین اندک سربازان مسئولیت اجتماعی هم در دانشگاه با مشکلات اساسی مواجه اند. ساختار بروکراتیک و اداری دانشگاه ترمزی در مسیر حرکت شتابان تشکل های دانشجویی است. از روال های پیچیده ای که برای هر کاری در دانشگاه چیده شده است بگذریم مصلحت اندیشی شاه بیت مصائب ماست.
مصلحت اندیشی که سال هاست بر مدیریت دانشگاه سایه افکنده است. متاسفانه هنوز انتقاد و فعالیت سیاسی و فرهنگی در دانشگاه به رسمیت شناخته نشده است. و فعالیت های امروز هم خواست واقعی مدیران دانشگاهی نیست و ریشه ی آن را باید در جای دیگری یافت. امروز مدیران فقط به این فکر هستند که دانشجویان درسشان را بخوانند. عدم اعتقاد به لزوم فعالیت در دانشگاه نتیجه ای جز شانه خالی کردن از وظیفه ی خطیر مدیریت دانشگاه زنده و پویا ندارد. بسته بودن فضای انتقاد در دانشگاه محصول نتیجه گرایی و عمل گرایی مدیران دانشگاه است.
چه کسانی وظیفه دارند تا هوشیارانه مراقب این انحرافها و تخطیها باشند؟ چه کسانی باید مراقب باشند که برداشتهای سطحی و تفکرات قشری و رفتارگرایی صرف مانع از نقادیها و فریادهای اعتراضآمیز حقیقتگرایان شوند؟1 افروغ کتاب مناقشه حق و مصلحت
در حاشیه ی برنامه ی گره کوری که در دانشکده ی فنی برگزار شد درخواست مجوزی به معاونت فرهنگی ارسال شد. مجوز نمایشگاهی با عنوان "آیا می دانید" با محوریت بحث هسته ای که شامل 50 سوال مورد بررسی قرار گرفت. اما متاسفانه معاونت فرهنگی مجوز برگزاری این نمایشگاه را صادر نکرد.
امروز مدیریت فرهنگی دانشکده ی فنی تاب مطرح شدن چند سوال جدی در فضای دانشکده را ندارد. و با سوء استفاده از واژه مصلحت جلوی فعالیت های دانشجویی را می گیرد. و جای سوال است که مخالفت با مطرح شدن سوال های جدی در سطح دانشکده فنی ریشه در مصلحت اندیشی دارد ؛ یا نظرات شخصی و حزبی و گروهی مسئول فرهنگی دانشکده باعث بروز چنین اتفاقی شده است؟ مدیر فرهنگی دانشکده تا دیروز داعیه ی حمایت از دانشجویان برای برگزاری برنامه های خود را داشت و امروز اینگونه در مقابل چند سوال در خصوص بحث هسته ای تاب نیاورده و مجوز برنامه را صادر نمی کند. شاید اقتضای شرایط امروز کشور باشد! حقیقتا مطرح شدن چند سوال و تلاش برای ایجاد فضای بحث و تفکر در خصوص مسائل اساسی کشور برای فضای فرهنگی دانشکده مناسب نیست؟ باید از آقای اکبری موسوی پرسید چطور دانشگاه مجوز برگزاری چنین برنامه ای را می دهد اما ایشان برگزاری نمایشگاه در حاشیه برنامه را به مصلحت نمی دانند؟
باید جلوی این انحراف ها در سطح مدیریت دانشگاه ایستاد و نسبت به اینگونه رفتارها انتقاد کرد. برای تحقق جامعه ی نقد و پرسشگر باید دست به کار شد و محفل و محلی برای نقد و نقادی در دانشگاه تعبیه کرد. هرچند مدیریت دانشگاه اهتمامی به این مسئله نداشته باشد.
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش